محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

معجزه مامان و بابایی

پسر دو سال و هشت ماه من

اين روزا خيلي کم وقت ميکنم بيام اينجا و از بزرگ شدنت بنويسم... ماشالا اينقدر در دنياي واقعي وقت منو پر کردي که اجازه کار با دنياي مجازي را نميدي... از بزرگ شدنت بگم:اين روزها اولين چيزي که نشون دهنده بزرگ شدنت هست کلمات جديد و قلمبه است که با زبان کودکانه خودت ادا ميکني.. و من و بابايي تعجب ميکنيم که اينا رو از کجا شنيدي؟ مثلا ميگي مامان قبول داري؟ ...ميگم شما چي قبول داري؟ميگي آره..قلوب دارم!! ميگي مامان ماشين عمو علي افتاد تو داله(چاله)..بعد مد اقا(محمد اقا) شوهر خاله شهين اومد نداتش (نجاتش )داد.... يا ماشينتو ميندازي تو چاله(چاله به فاصله بين دو فرش موجود در هال خانه ما گويند) ميگي مامان بيا..امير علي حواسش نبود افتاد تو دا...
10 خرداد 1395
1